Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ناطقان»
2024-05-04@20:05:34 GMT

تفسیر آیات 93-94سوره نساء

تاریخ انتشار: ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۷۰۱۸۱۹۸

خواندن معنا و تفسير آيات قرآن كريم، به فهم درست آن و عملی كردن دستورات الهی در زندگی‌مان كمک می‌كند. ناطقان: قرآن سراسر اعجاز در زندگی مادی و معنوی است. اگر ما آن را با معرفت تلاوت کنیم، حتماً اثرات آن را خواهیم دید. برای آگاهی‌ و فهم بهتر و بيشتر آيات قرآن كريم هر شب تفسير آياتی از اين معجزه الهی را برای شما آماده می‌كنيم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



سوره نساء چهارمین سوره قرآن کریم است و ۱۷۶ آیه دارد. سوره نساء از نظر ترتیب نزول،بعد از سوره ممتحنه قرار دارد . همانطور که می‌دانیم ترتیب کنونی سوره های قرآن مطابق با ترتیب نزول سوره ها نیست . این سوره در مدینه و پس از هجرت پیامبر اکرم (ص) نازل شده است.

این سوره از نظر تعداد کلمات و حروف طولانی ترین سوره پس از سوره بقره است و به دلیل اینکه بیشترین مباحث آن درباره احکام زنان گردآوری شده، به سوره نساء نامیده می شود .

تفسیر آیات 93-94سوره نساء
فضیلت و خواص سوره نساء

در فضیلت سوره نساء از پیامبر عظیم الشأن اسلام روایت شده است: «هر کس سوره نساء را قرائت کند، مانند آن است که بر همه مؤمنانی که میراثی بر جای گذاشته اند، صدقه داده است و اجری همانند آزاد کردن بنده به او خواهند داد و از شرک به دور بوده و در مشیّت الهی، از کسانی خواهد بود که خداوند از آنها در گذشته است». در کلامی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آمده است: «اگر فردی سوره نساء را روزهای جمعه تلاوت نماید، از فشار قبر در امان خواهد بود.» شیخ طوسی قرائت سوره نساء را بعد از نماز صبح روز جمعه، مستحب دانسته است.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا
و هر كس عمدا مؤمنى را بكشد كيفرش دوزخ است كه در آن ماندگار خواهد بود و خدا بر او خشم مى‏ گيرد و لعنتش مى ‏كند و عذابى بزرگ برايش آماده ساخته است (۹۳)

شان نزول
(مقيس بن صبابه كنانى ) كه يكى از مسلمانان بود، كشته برادر خود (هشام ) را در محله (بنى النجار) پيدا كرد، جريان را به عرض پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسانيد، پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) او را به اتفاق (قيس بن هلال فهزى ) نزد بزرگان بنى النجار فرستاد و دستور داد كه اگر قاتل هشام را مى شناسند، او را تسليم برادرش (مقيس ) نمايند و اگر نمى شناسند، خونبها و ديه او را بپردازند آنان هم چون قاتل را نمى شناختند، ديه را به صاحب خون پرداختند و او هم تحويل گرفت و به اتفاق (قيس بن هلال ) به طرف مدينه حركت كردند در بين راه بقاياى افكار جاهليت مقيس را تحريك نمود و با خود گفت : قبول ديه موجب سرشكستگى و ذلت است ، لذا هم سفر خود را كه از قبيله (بنى النجار) بود به انتقام خون برادر كشت و به طرف مكه فرار نمود و از اسلام نيز كناره گيرى كرد.
پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) هم در مقابل اين خيانت خون او را مباح نمود، و آيه فوق به همين مناسبت نازل شد كه مجازات قتل عمد در آن بيان شده است .

تفسير :مجازات قتل عمد
بعد از بيان حكم قتل خطا در اين آيه به مجازات كسى كه فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند اشاره مى كند.
از آنجا كه آدم كشى يكى از بزرگترين جنايات و گناهان خطرناك است و اگر با آن مبارزه نشود، امنيت كه يكى از مهمترين شرائط يك اجتماع سالم است به كلى از بين مى رود، قرآن در آيات مختلف آن را با اهميت فوقالعادهاى ذكر كرده است ، تا آنجا كه قتل بيدليل يك انسان را همانند كشتن تمام مردم روى زمين معرفى مى كند.
(من قتل نفسا بغير نفس او فساد فى الارض فكانما قتل الناس جميعا)
آنكس كه انسانى را بدون اينكه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است .

به همين دليل در آيه مورد بحث نيز براى كسانى كه فرد با ايمانى را عمدا به قتل برسانند چهار مجازات و كيفر شديد اخروى (علاوه بر مسئله قصاص كه مجازات دنيوى است ) ذكر شده است :

1 - خلود يعنى جاودانه در آتش دوزخ ماندن .
(و من يقتل مؤ منا متعمدا فجزائه جهنم خالدا فيها).
2 - خشم و غضب الهى (و غضب الله عليه ).
3 - دورى از رحمت خدا (و لعنه ).
4 - مهيا ساختن عذاب عظيمى براى او (و اعد له عذابا عظيما).
و به اين ترتيب از نظر مجازات اخروى حد اكثر تشديد در مورد قتل عمدى شده است ، به طورى كه در هيچ مورد از قرآن اينچنين مجازات شديدى بيان نگرديده و اما كيفر دنيوى قتل عمد همان قصاص است كه شرح آن در ذيل آيه 179 سوره بقره در جلد اول صفحه 442 گذشت ).

آيا قتل نفس موجب مجازات جاودانى است

در اينجا سوالى پيش مى آيد كه (خلود) يعنى مجازات جاودانى مخصوص كسانى است كه بيايمان از دنيا بروند در حالى كه قاتل عمدى ممكن است ايمان داشته باشد و حتى پشيمان گردد و از گناه بزرگى كه انجام داده جدا توبه كند و گذشته را تا آنجا كه قدرت دارد جبران نمايد.

در پاسـخ اين سوال مى توان گفت :
منظور از قتل مؤ من در آيه اين است كه انسانى را به خاطر ايمان داشتن بقتل برساند و يا كشتن او را مباح بشمرد، روشن است كه چنين قتل نشانه كفر قاتل است و لازمه آن خلود در عذاب مى باشد.

حديثى از امام صادق (عليه السلام ) نيز به اين مضمون نقل شده است .
2 - اين احتمال نيز هست كه قتل افراد با ايمان و بى گناه سبب شود كه انسان بى ايمان از دنيا برود و توفيق توبه نصيب او نگردد و به خاطر همين موضوع گرفتار عذاب جاويدان شود.
3 - اين هم ممكن است كه منظور از خلود، در اين آيه عذاب بسيار طولانى باشد، نه عذاب جاويدان .
سوال سوال ديگرى نيز در اينجا مطرح مى شود كه اصولا قتل عمد آيا قابل توبه مى باشد؟!
جمعى از مفسران ، صريحا پاسـخ منفى به اين سوال مى دهند و مى گويند: قتل نفس طبق آيه فوق اصلا قابل توبه نيست ، و در پارهاى از روايات كه در ذيل آيه وارد شده است نيز اشاره به اين معنى گرديده كه لا توبة له .
ولى آنچه از روح تعليمات اسلام و روايات پيشوايان بزرگ دينى و فلسفه توبه كه پايه تربيت و حفظ از گناه در آينده زندگى است استفاده مى شود اين است كه هيچ گناهى نيست كه قابل توبه نباشد، اگر چه توبه پارهاى از گناهان ، بسيار سخت و شرائط سنگين دارد، قرآن مجيد مى گويد:

ان الله لا يغفر ان يشرك به و يغفر ما دون ذلك لمن يشاء (نساء - 47) :
(خداوند تنها گناه شرك را نمى بخشد اما غير آن را براى هر كس بخواهد و صلاح ببيند خواهد بخشيد) حتى سابقا ذيل همين آيه اشاره كرديم كه اين آيه درباره آمرزش گناهان از طريق شفاعت و مانند آن سخن ميگويد و الا گناه شرك نيز با توبه كردن و بازگشت به سوى توحيد و اسلام قابل بخشش است ، همانطور كه بيشتر مسلمانان صدر اسلام ، در آغاز مشرك بودند و سپس توبه كردند، و خداوند گناه آنها را بخشيد، بنا بر اين شرك تنها گناهى است كه بدون توبه بخشيده نمى شود و اما با توبه كردن همه گناهان حتى شرك قابل بخشش است چنانكه در سوره زمر آيه 53 و 54 ميخوانيم :

ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور الرحيم و اءنيبوا الى ربكم و اسلمو اله :
(... خداوند همه گناهان را مى بخشد، زيرا او بخشنده مهربان است و بازگشت به سوى خدا كنيد و توبه نمائيد و تسليم فرمان او باشيد.
و اينكه بعضى از مفسران گفته اند: آيات مربوط آمرزش همه گناهان در پرتو توبه به اصطلاح از قبيل (عام ) است و قابل (تخصيص ) مى باشد،
صحيح نيست زيرا لسان اين آيات كه در مقام امتنان بر گنهكاران مى باشد و با تاكيدات مختلف همراه است قابل تخصيص نيست (به اصطلاح ابا از تخصيص دارد).

از اين گذشته اگر براستى كسى كه قتل عمدى از او سرزده به كلى از آمرزش خداوند مايوس گردد و براى هميشه (حتى پس از توبه موكد و جبران عمل زشت خود با اعمال نيك فراوان ) در لعن و عذاب جاويدان بماند هيچگونه دليلى ندارد كه در باقيمانده عمر اطاعت فراوان خدا كند و دست از اعمال خلاف و حتى قتل نفسهاى مكرر بر دارد و اين با روح تعليمات انبياء كه براى تربيت بشر در هر مرحله آمده اند چگونه سازگار است ؟!

در تواريخ اسلام نيز مى بينيم كه پيغمبر اكرم (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) از گنهكاران خطرناكى همچون (وحشى ) قاتل حمزة بن عبد المطلب گذشت نمود و توبه او را پذيرفت و نميتوان گفت كه قتل نفس در حال شرك و ايمان آنقدر تفاوت دارد كه در يكحال بخشوده شود و در حال ديگر به هيچوجه قابل بخشش نباشد.

اصولا همانطور كه گفتيم ما هيچ گناهى بالاتر از شرك نداريم و مى دانيم كه اين گناه نيز با توبه و پذيرش اسلام بخشوده ميشود چگونه ميتوان باور كرد گناه قتل حتى با توبه واقعى قابل بخشش نباشد.

ولى اشتباه نشود آنچه در بالا گفتيم به اين معنى نيست كه قتل عمد كار كوچك و كم اهميتى است يا به اين سادگى ميتوان از آن توبه كرد، بلكه به عكس توبه واقعى از اين گناه كبيره بسيار مشكل است و نياز به جبران اين عمل دارد و جبران كردن آن كار آسانى نيست بنا بر اين منظور ما فقط اين است كه راه توبه به روى چنين افرادى بطور كلى بسته نمى باشد.

تفسیر آیات 93-94سوره نساء

انواع قتل
(فقها) در كتاب قصاص و ديات از كتب فقهى با الهامى كه از آيات و روايات اسلامى گرفتهاند قتل را به سه نوع تقسيم كرده اند: (قتل عمد)، (قتل شبه عمد) و (قتل خطا).

قتل عمد قتلى است كه با تصميم قبلى و با استفاده از وسائل قتل صورتگيرد (مثل اينكه انسان به قصد كشتن ديگرى از حربه يا چوب يا سنگ يا دست استفاده كند).

قتل شبه عمد آن است كه تصميمى بر كشتن نباشد اما تصميم بر كارى در مورد مقتول داشته باشد كه بدون توجه منجر به قتل گردد مثل اين كه كسى را عمدا كتك مى زند بدون اينكه تصميم كشتن او را داشته باشد ولى اين ضرب اتفاقا منجر به قتل گردد.
قتل خطا آن است كه هيچگونه تصميمى نه به قتل داشته باشد نه انجام عملى در مورد مقتول ، مثل اينكه ميخواهد حيوانى را شكار كند اما تير خطا مى رود و به انسانى مى خورد و او را به قتل مى رساند.

هر يك از اين سه نوع احكام مشروحى دارد كه در كتب فقهى آمده است .

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا ضَرَبْتُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَتَبَيَّنُوا وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقَى إِلَيْكُمُ السَّلَامَ لَسْتَ مُؤْمِنًا تَبْتَغُونَ عَرَضَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فَعِنْدَ اللَّهِ مَغَانِمُ كَثِيرَةٌ كَذَلِكَ كُنْتُمْ مِنْ قَبْلُ فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْكُمْ فَتَبَيَّنُوا إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد چون در راه خدا سفر مى ‏كنيد [خوب] رسيدگى كنيد و به كسى كه نزد شما [اظهار] اسلام مى ‏كند مگوييد تو مؤمن نيستى [تا بدين بهانه] متاع زندگى دنيا را بجوييد چرا كه غنيمتهاى فراوان نزد خداست قبلا خودتان [نيز] همين گونه بوديد و خدا بر شما منت نهاد پس خوب رسيدگى كنيد كه خدا همواره به آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است (۹۴)

شان نزول :
در روايات و تفاسير اسلامى شان نزولهائى درباره آيه فوق آمده است كه كم و بيش با هم شباهت دارند از جمله اينكه : پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) بعد از بازگشت از جنگ خيبر، اسامة بن زيد را با جمعى از مسلمانان به سوى يهوديانى كه در يكى از روستاهاى (فدك ) زندگى مى كردند فرستاد، تا آنها را به سوى اسلام و يا قبول شرائط ذمه دعوت كنند.

يكى از يهوديان به نام (مرداس ) كه از آمدن سپاه اسلام با خبر شده بود اموال و فرزندان خود را در پناه كوهى قرار داد و به استقبال مسلمانان شتافت ، در حالى كه به يگانگى خدا و نبوت پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) گواهى مى داد

اسامة بن زيد به گمان اينكه مرد يهودى از ترس جان و براى حفظ مال اظهار اسلام مى كند و در باطن مسلمان نيست به او حمله كرد و او را كشت و گوسفندان او را به غنيمت گرفت هنگامى كه خبر به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) رسيد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) سخت از اين جريان ناراحت شد و فرمود: تو مسلمانى را كشتى ، اسامة ناراحت شد و عرض كرد اين مرد از ترس جان و براى حفظ مالش اظهار اسلام كرد پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) فرمود: تو كه از درون او آگاه نبودى ، چه ميدانى ! شايد به راستى مسلمان شده است ، در اين موقع آيه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد كه به خاطر غنائم جنگى و مانند آن هيچگاه انكار سخن كسانى را كه اظهار اسلام مى كنند ننمايند بلكه هر كس اظهار اسلام كرد بايد سخن او را پذيرفت.

تفسیر آیات 93-94سوره نساء

تفسير :
بعد از آنكه در آيات گذشته تاكيدات لازم نسبت به حفظ جان افراد بى گناه شد، در اين آيه يك دستور احتياطى براى حفظ جان افراد بى گناهى كه ممكن است مورد اتهام قرار گيرند بيان مى كند و مى فرمايد : (اى كسانى كه ايمان آورده ايد هنگامى كه در راه جهاد گام بر مى داريد، تحقيق و جستجو كنيد و به كسانى كه اظهار اسلام مى كنند نگوئيد مسلمان نيستيد.
(يا ايها الذين آمنوا اذا ضربتم فى سبيل الله فتبينوا و لا تقولوا لمن القى اليكم السلام لست مؤ منا).

و به اين ترتيب دستور مى دهد آنهائى را كه اظهار ايمان مى كنند با آغوش باز بپذيرند و هر گونه بد گمانى و سوء ظن را نسبت به اظهار ايمان آنها كنار بگذارند.
سپس اضافه مى كند كه مبادا به خاطر نعمتهاى ناپايدار اين جهان افرادى را كه اظهار اسلام مى كنند متهم كرده و آنها را به عنوان يك دشمن به قتل برسانيد و اموال آنها را به غنيمت بگيريد (تبتغون عرض الحيوة الدنيا).
در حالى كه غنيمتهاى جاودانى و ارزنده در پيشگاه خدا است (فعند الله مغانم كثيرة ).
گرچه در گذشته چنين بوديد و در دوران جاهليت جنگهاى شما انگيزه غارتگرى داشت (كذالك كنتم من قبل ).
ولى اكنون در پرتو اسلام و منتى كه خداوند بر شما نهاده است ، از آن وضع نجات يافته ايد، بنابراين به شكرانه اين نعمت بزرگ لازم است كه در كارها تحقيق كنيد (فمن الله عليكم فتبينوا).
و اين را بدانيد كه خداوند از اعمال و نيات شما آگاه است .
(ان الله كان بما تعملون خبيرا).

جهاد اسلامى جنبه مادى ندارد
آيه فوق به خوبى اين حقيقت را روشن مى سازد كه هيچ مسلمانى نبايد براى هدف مادى گام در ميدان جهاد بگذارد و به همين دليل بايد نخستين اظهار ايمان را از طرف دشمن بپذيرد، و به نداى صلح او پاسـخ گويد اگر چه از غنائم مادى فراوان محروم گردد زيرا هدف از جهاد اسلامى توسعه طلبى و جمع غنائم نيست ،

بلكه هدف آزاد شدن انسانها از قيد بندگى بندگان و خداوند زور و زر است و هر زمان كه روزنه اميدى به سوى اين حقيقت گشوده شد بايد به سوى آن شتافت ، آيه فوق مى گويد: (شما يك روز چنين افكار منحطى داشتيد و به خاطر سرمايه هاى مادى خونهائى را مى ريختيد، اما امروز آن برنامه به كلى دگرگون شده است ، به علاوه مگر خود شما به هنگام ورود در اسلام غير از اظهار ايمان چه برنامه ديگرى داشتيد، چرا از قانونى كه خود از آن استفاده كردهايد درباره ديگران دريغ مينمائيد)؟!
سوال :
ممكن است با توجه به مضمون آيه چنين ايراد شود كه اسلام با قبول ادعاهاى ظاهرى مردم در مورد پيوستن به اين آئين زمينه را براى پرورش (منافق ) در محيط اسلامى آماده مى كند و با اين برنامه ، ممكن است عده زيادى از آن سوء استفاده كرده و با استتار در زير نام اسلام دست به اعمال جاسوسى و ضد اسلامى بزنند.
پاسـخ :
شايد هيچ قانونى در جهان نيست كه راه سوء استفاده در آن وجود نداشته باشد، مهم اين است كه قانون داراى مصالح قابل ملاحظهاى باشد، اگر بنا شود اظهار اسلام به بهانه عدم آگاهى از مكنون قلب طرف ، قبول نگردد، مفاسد بسيارى به بار مى آيد كه زيان آن به مراتب بيشتر است ، و اصول عواطف انسانى را از بين خواهد برد، زيرا هر كس با ديگرى كينه و خرده حسابى داشته باشد مى تواند او را متهم كند كه اسلام او ظاهرى است و با مكنون دل او هماهنگ نيست و به اين ترتيب خونهاى بسيارى از بى گناهان ريخته شود.

از اين گذشته در آغاز گرايش به هر آئين افرادى هستند كه گرايشهاى ساده و تشريفاتى و ظاهرى دارند اما با گذشت زمان و تماس ‍ مداوم با آن آئين محكم و ريشه دار مى شوند، اين دسته را نيز نمى توان طرد كرد. منبع: باشگاه خبرنگاران برچسب ها: تفسیر آیات ، سوره نسا ، قرآن کریم

منبع: ناطقان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت nateghan.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ناطقان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۷۰۱۸۱۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مطهری؛ مدافع کیان سیاسی قرآن کریم

این رویکرد البته در زندگی علمی و سیاسی ایشان بسیار جدی است در حدی که می توان به عنوان سیره و روش علمی و عملی از آن نام برد. با این نگاه شهید مطهری را از جنبه غیرت دینی نسبت به تعرض به ساحت سیاسی قرآن کریم نیز باید معلم و الگو برای محققان و مفسران بدانیم.

سرنخ‌هایی از جهاد علمی استاد شهید در دفاع از کیان سیاسی قرآن و همین‌طور فهم صحیح از آیات سیاسی را برای نمونه در کتاب «آشنایی با قرآن» شهید مطهری می‌توان گزارش کرد که محصول جلسات تفسیری ایشان است و عملاً پاسخی به برداشت‌های غلط گروه‌های التقاطی دوران شکل‌گیری و عصر آغازین انقلاب اسلامی همچون برداشت‌های مارکسیستی منافقان، برداشت‌های سوسیالیستی افرادی چون شریعتی یا افرادی لیبرال مسلک همچون بازرگان و... است. کتاب‌های دیگر شهید مطهری مانند امامت و رهبری، ولاها و ولایت‌ها، علل گرایش به مادیگری و... نیز همگی در چنین فضایی قابل معرفی‌اند.

مبارزه با برداشت‌های سیاسی نادرست از قرآن

ایشان در مواجهه با قرآن کریم آن را دارای یک نظام فکری جامع می‌داند که نظام سیاسی بخشی از آن است. برای همین ذیل آیاتی مثل خمس که دیگران نگاهی عادی به آن‌ها دارند با رویکرد نظام اسلامی به آن می‌نگرد. بیان شهید مطهری را در مورد آیه انفال و خمس در جلد سوم آشنایی با قرآن ایشان ببینید: «چهره آیه انفال و آیه خمس آنچنان‌که شیعه تفسیر می‌کند با آنچه اهل تسنن تفسیر می‌کند از زمین تا آسمان متفاوت است. آن طور که شیعه تفسیر می‌کند یک مفهوم بسیار عام و کلی می‌یابد و از یک نظر ارتباط پیدا می‌کند با نظام اقتصادی اسلام و از نظر دیگر ارتباط دارد با نظام حکومتی و سیاسی اسلامی». این بیان گویای نگاه دقیق سیاسی ایشان است.

آسیب‌هایی که تفسیر سیاسی قرآن با آن روبه‌رو است پرشمار است. مثلاً گاهی وضعیت زمانه و روزگار به گونه‌ای است که مفسر را به سمت برداشت نادرست می‌کشاند. شهید مطهری با همه آن‌ها مبازره دارد. مثلاً آسیب‌ها را از منظر زمینه‌های انگیزشی و روانی و عاطفی می‌توان گزارش کرد. برای نمونه گاهی «انفعال در برابر نظریات غیرقطعیِ دانش سیاسی موجود و تطبیق قرآن بر آن‌ها»، بستر برداشت‌های نادرست می‌شود. زمانی «ایجاد پوشش برای اهداف ضددینی» انگیزه اشخاص و مکاتب برای ارائه برداشت‌های سیاسی نادرست از قرآن است، به گونه‌ای که قرآن را مؤید نگاه‌های مکاتب و آرای آن‌ها می‌نمایاند و موجب ظهور برداشت‌های التقاطی از قرآن در حوزه حیات سیاسی می‌شود که شهید مطهری از جمله مبارزان با این رویکرد مخرب شمرده می‌شود.

خروش‌های علمی، اوج بصیرت سیاسی

یکی از معضلات جدی که استاد شهید با آن روبه‌رو بود مسئله التقاط بود. ما در این دوران با بسترسازیِ «رویکرد التقاطی» برای آسیب دیدن برداشت‌های سیاسی مواجه بودیم. می‌دانید که التقاط عنوان عامی است که گروه‌های متعددی ذیل آن گرد می‌آیند از جمله: ۱- گروه‌هایی که برداشت‌های کارکردگرایانه و جامعه گرایانه و سوسیالیستی از قرآن دارند. ۲- گروه‌هایی که نگرش متأثر از معرفت‌شناسی غربی دارند.

طرفداران رویکرد مارکسیستی و سوسیالیستی، قرآن و دیگر متون اسلامی را ابزار و متنِ انقلابی (مارکسیستی، سوسیالیستی) می‌دانستند. از این جریان‌ها در ادبیات شهید مطهری با عنوان «ماتریالیسم اغفال شده یا منافق» یاد می‌شود. بیان ایشان چنین است.

«ماتریالیسم در ایران در یکی دو سال اخیر به نیرنگ تازه‌ای بس خطرناک‌تر از تحریف شخصیت‌ها دست زده است و آن تحریف آیات قرآن کریم وتفسیرهای مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ است». این دست خروش‌های علمی، اوج بصیرت سیاسی در عرصه تفسیری استاد را نمایان می‌کند و البته ادامه همین هوشیاری و آگاهی‌ها بود که استاد را به افتخار شهادت رساند.

از مبارزه استاد با انحراف برداشت‌ها از قرآن در مورد این جریان نمونه‌های بسیاری نقل شده است. یکی از آن‌ها مربوط به مواجهه علمی استاد شهید با دکتر شریعتی است. ایشان روش فهم قرآن توسط شریعتی را آسیب دیده می‌دانست. البته در بحث روشنفکری دینی، شریعتی از افراد مؤثر در رویکرد علمی اجتماعی است. وی در فهم مفاهیم قرآن از روش‌های «ساختارشناسی اجتماعی» و مبتنی بر دیدگاهای جامعه‌شناسی تأثیر پذیرفته بود و برداشت‌هایی تفسیری در چارچوب فضای اندیشگی جامعه‌شناسی غربی ارائه می‌کرد. نگرش طبقاتی با محوریت غنی و فقیر و تفسیر تضادهای اجتماعی و دینی بر این مبنا در آثار شریعتی حضور پررنگی دارد و البته شهید مطهری آن را نقد می‌کند و معتقد است گرایش فقرا و محرومان به پیامبران و رویارویی با اغنیا را نباید با تحلیل طبقاتی توجیه کرد. همچنان که همه مؤمنان و موحدان و انقلابگران توحیدی از طبقه مستضعف نبودند و پیامبران، فطرت‌های ناآلوده یا کم آلوده را از طبقات استضعاف‌گر شکار می‌کردند و آن‌ها را علیه خودشان (توبه) یا علیه طبقه‌شان (انقلاب) برمی‌شوراندند، همه طبقه مستضعف نیز در زمره مؤمنان و انقلابگران توحیدی نبودند. از نظر وی قرآن صحنه‌های مختلفی می‌آورد که گروه‌هایی از مستضعفان را محکوم و داخل تیپ کافران و مشمولان عذاب الهی معرفی می‌کند.

منبع: روزنامه قدس

دیگر خبرها

  • فال حافظ امروز : یک غزل ناب و یک تفسیر گویا (15 اردیبهشت)
  • فال حافظ امروز شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳ با معنی و تفسیر
  • ضرورت برخورد جدی با شرب خبر در جامعه
  • خراسان رضوی میزبان آزمون اعطای مدرک تخصصی به حافظان قرآن است
  • مسابقات قرآن دانش‌آموزان شیراز آغاز شد
  • علم‌آموزی همواره در آیات و روایات مورد تاکید بوده است
  • آثار شهید مطهری عقل را تسلیم و دل را راضی می‌کند
  • طریقه خواندن نماز شب و فضیلت آن
  • مطهری؛ مدافع کیان سیاسی قرآن کریم
  • امام صادق(ع) و عبور از دوگانه‌های باطل